کد مطلب:140526 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

واقعه بعد از شهر نصیبین
سلیمان را دو برادر بود یكی از آنها در جنگ صفین بدست امیرالمؤمنین علیه السلام كشته شده بود و یكی با این برادر در حكومت شهر شریك بود و شهر ایشان دو دروازه داشت یكی به سلیمان تعلق داشت دیگری به برادرش چون خبر آمدن لشگر را به شهر شنیدند تهیه و تدارك دیدند و تشریفات چیدند اما در باب ورود به شهر با هم مخاصمه كردند او می گفت باید از دروازه من وارد شوند دیگری می گفت از دروازه ی من میان دو ناصبی ملعون جنگ درافتاد فقامت الفتنة و هاجت الفساد فاخذ السیوف من الجانبین فاخذها و نفذت السهام من الطرفین منافذها و انقطع الأمن و الأمان فقتل سلیمان در میان آن گیرودار سلیمان وارد نیران شد كه لشگر شمر علیه اللعنة از آنجا نیز سراسیمه شده روی به حلب نهادند فانقلبوا من شر المنقلب فانحدروا الی حلب.

در كامل السقیفه می نویسد:

عبور لشگر كفرآئین پسر زیاد پلید به میافارقین [1] افتاد در این منزل كه لشگر عبور كرده اند از جاده سلطانی و اصلی نرفتند بلكه از ترس محبان اهل بیت علیهم السلام از بیراهه حركت كردند لهذا ترتیبی از حركت ایشان در كتب مقاتل نیست فقط نامی از منازلی كه به آن گذشته اند برده شده و آنها عبارتند از:

اندرین چنانچه در كامل السقیفه آمده و دیگر شهر ایمد چنانچه صاحب روضه نام آن را برده.

در مقتل ابومخنف است كه از نصیبین به عین الورده و از آنجا به ناصر جمان و از آنجا به دوغان عبور كردند.

در نسخه دیگر ابومخنف آمده كه از عین الورده به دعوات رفتند و از والی آنجا


درخواست استقبال نمودند والی با طبل و نقاره به استقبال آن كفركیشان آمد و سپاه را از دروازه اربعین به شهر وارد نمود سپس از آنجا به حلب رفتند.


[1] به فتح ميم و تشديد ياء اسم شهري است كه زني آنرا ساخت و نامش ميارفارقين بود.